سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در چند ماه آینده می خواهند 88 راه بیاندازند

ارسال شده توسط علی نصیری خونساری در 97/7/1:: 5:49 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت آسیبی نرسد.

انشالله ما میایم و از ولایت دفاع می کنیم.

97 سال پیروزی بر مجموعه اطلاعات صهیونیست ایران که شامل وزارت اطلاعات و کل اطلاعات سپاه و حفاظت اطلاعات می باشد است که فتنه 88 و فتنه امسال را ایجاد کرد و می کند.

خدایا جمهوری اسلامی امام خمینی را تا قیام مهدی موعود عجل الله حفظ کن.


به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر بیایید

ارسال شده توسط علی نصیری خونساری در 97/6/30:: 10:9 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
 
وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ ?104?
 
و هنگامی که به آنها گفته شود، به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر بیائید می‏گویند آنچه را از پدران خود یافته‏ ایم ما را بس است!، آیا نه چنین است که پدران آنها چیزی نمی‏دانستند و هدایت نیافته بودند؟! (104)
 
 
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ?105?
 
ای کسانی که ایمان آوردهاید مراقب خود باشید، هنگامی که شما هدایت یافتید گمراهی کسانی که گمراه شده‏ اند به شما زیانی نمی‏رساند، بازگشت همه شما به سوی خدا است و شما را از آنچه عمل میکردید آگاه میسازد. (105)
 
 
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَیْنِکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْکُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَیْرِکُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَأَصَابَتْکُمْ مُصِیبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَیُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِی بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَکْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِینَ ?106?
 
ای کسانی که ایمان آورده‏ اید هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد در موقع وصیت باید دو نفر عادل را از میان شما به شهادت بطلبد، یا اگر مسافرت کردید و مرگ شما را فرا رسد (و در راه مسلمانی نیافتید) دو نفر از غیر شما، و اگر به هنگام ادای شهادت در صدق آنها شک کردید آنها را بعد از نماز نگاه می‏دارید تا سوگند یاد کنند که ما حاضر نیستیم حق را به چیزی بفروشیم اگر چه در مورد خویشاوندان ما باشد و شهادت الهی را کتمان نمیکنیم که از گناهکاران خواهیم بود. (106)
 
 
فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ یَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِینَ اسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ الْأَوْلَیَانِ فَیُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِنْ شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَیْنَا إِنَّا إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ ?107?
 
و اگر اطلاعی حاصل شود که آن دو مرتکب گناهی شده‏ اند (و حق را کتمان کرده‏ اند) دو نفر از کسانی که گواهان نخست بر آنها ستم کرده‏ اند به جای آنها قرار میگیرند و به خدا سوگند یاد میکنند که گواهی ما از گواهی آن دو به حق نزدیکتر است و ما مرتکب تجاوزی نشدهایم که اگر چنین کرده باشیم از ظالمان خواهیم بود. (107)
 
 
ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یَأْتُوا بِالشَّهَادَةِ عَلَى وَجْهِهَا أَوْ یَخَافُوا أَنْ تُرَدَّ أَیْمَانٌ بَعْدَ أَیْمَانِهِمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاسْمَعُوا وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ?108?
 
این کار بیشتر سبب می‏شود که به حق گواهی دهند (و از خدا بترسند) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد و) سوگندهائی جای سوگندهای آنها را بگیرد، و از (مخالفت) خدا بپرهیزید و گوش ‍ فرا دهید و خداوند جمعیت فاسقان را هدایت نمیکند. (108)

اگر به سید علی خامنه ای رهبرم و ما نویز و یکطرفه از طریق کل اطلاعات و کل مسئولین هم نرسد ما انشالله امسال پیروز می شویم .

شعیب ابن صالح کیست؟(2)

ارسال شده توسط علی نصیری خونساری در 97/6/11:: 4:39 صبح

 

 با توجه به روایات موجود چند روایت که مشخصات بهتری را برای شناسایی ارائه داده اند دوباره بررسی میکنیم:

در روایتى از محمد بن الحنفیه، درباره ى (شعیب بن صالح) چنین آمده است: (عن محمد بن الحنفیة قال: تخرج رایة سوداء لبنى العباس، ثم تخرج من خراسان اخرى سوداء، قلانسهم سود وثیابهم بیض، على مقدمتهم رجل یقال له شعیب بن صالح من تمیم یهزمون أصحاب السفیانى، حتى تنزل بیت المقدس، یوطئ، للمهدى سلطانه، یمد الیه ثلثمأة من الشام یکون بین خروجه وبین أن یسلم الأمر الى المهدى علیه السلام اثنان وسبعون شهرا).

از محمد بن الحنفیه روایت شده که گفت: پرچم سیاهى از خراسان بسود بنى العباس خارج مى شود، پس از آن، پرچمهاى سیاه دیگرى از خراسان خروج مى کنند، که کلاه (صاحبان) آنها سیاه، ولباسهایشان (پیراهنهایشان) سفید خواهد بود. سردار سپاه، ویا فرمانرواى آنها مردى است که به او شعیب بن صالح مى گویند، او از طایفه ى بنى تمیم است، ولشکریان سفیانى را شکست مى دهد تا اینکه وارد بیت المقدس مى شود وسلطنت را براى حضرت مهدى علیه السلام آماده مى نماید. سیصد نفر از اهل شام به کمک او خواهند برخاست، بین خروج او وبین اینکه تسلیم حضرت مهدى علیه السلام مى شود وزمام کار خود را بدست آنحضرت مى سپارد، هفتاد ودو ماه (یعنى: شش سال کامل) فاصله خواهد بود.

یوسف بن یحیاى شافعى از امام حسن مجتبى علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود: مرد میان قامت گندمگونى که از (وابستگان) بنى تمیم است، وکوسه مى باشد، وشعیب بن صالح نام دارد با چهار هزار نفر که پیراهنهایشان سفید وپرچمهایشان سیاه است از شهر (رى) یعنى: از تهران خروج مى کند، واو سردار سپاه وپرچمدار حضرت مهدى علیه السلام خواهد بود، هیچکس (در جنگ) با او روبرو نمى شود مگر اینکه وى او را شکست خواهد داد

 

تذکر: در متن عربى حدیث: در معرفى شعیب بن صالح (مولى لبنى تمیم) آمده است که ما آنرا به (وابستگان) ترجمه نمودیم وچون قبلا در بخش دوم کتاب درباره ى کلمه ى (مولى) به تفصیل سخن گفته ایم لذا در اینجا توضیح نمى دهیم.

واما کلمه ى (کوسج) ویا کوسه، که در حدیث آمده است، بر خلاف آنچه ما تا بحال شنیده ودانسته ایم که به اشخاص بى ریش، ویا کم ریش گفته مى شود، آنگونه که در کتب لغت درباره ى معنى این کلمه آمده است (کوسه) به کسى گفته مى شود که بیشتر محاسن، وانبوهى ریشش بر چانه اش باشد نه بر دو طرف صورت.

ودر حدیث دیگرى مى گوید: شعیب مقدمه ى خروج مهدى علیه السلام است وباز در همان کتاب (الملاحم والفتن) روایتى را از امام حسن مجتبى علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود: مردى میان قامت سرخ چهره (احمر) ویا گندمگونى (اسمر) که مولاى بنى تمیم است وکوسه مى باشد وشعیب بن صالح نام دارد با چهار هزار نفر که پیراهنهایشان سفید وپرچمهایشان سیاه است از شهر (رى) خروج خواهد نمود. واو مقدمه ى خروج مهدى علیه السلام است با هیچکس (در جنگ) روبرو نمى شود مگر آنکه او را مى کشد، ویا فرارى مى دهد.

صاحب کتاب (المهدى الموعود المنتظر) پس از آنکه این روایات را نقل مى کند چنین مى گوید:

واین حدیث آخرى را، یوسف بن یحیاى شافعى در کتاب (عقد الدرر) روایت نموده، ومرحوم سید بن طاووس در (الملاحم والفتن) آن را نقل کرده، وجلال الدین سیوطى نیز در کتاب (العرف الوردى فى اخبار المهدى) در جلد دوم صفحه ى 67 آن را آورده است وعبارات والفاظ همه ى آنها نزدیک به هم است.

آنگاه این مرد دانشمند از مجموع احادیث مزبور چنین نتیجه گیرى نموده ومى گوید: در دو حدیث، از این احادیثى که درباره ى (شعیب) نقل گردید مى گوید: شعیب، فرمانده سپاه مهدى علیه السلام است وظاهرا این دو حدیث به صحت نزدیکتر است.

زیرا: در حدیثى از عمار یاسر روایت شده چنین آمده است که عمار گفت: (المهدى على لوائه شعیب بن صالح) یعنى: شعیب بن صالح پرچمدار حضرت مهدى علیه السلام است.

سپس دانشمند مزبور در آخرین توضیح خود چنین مى گوید: وجمع بین این روایات ممکن است به اینکه بگوئیم: شعیب بن صالح اولا قبل از ظهور مهدى علیه السلام مقدمه ى خروج آن حضرت است، وسپس بعد از آنکه حضرت به امر خدا ظاهر گردید پرچمدار، وفرمانده لشکریان آن حضرت باشد.

تصور صحیح درباره ى شعیب بن صالح این است که: به حسب بسیارى از روایات (شعیب) صاحب اصلى دعوت وانقلاب نیست بلکه او یک انسان متهور شجاع ودلاورى است که در هنگام جنگ ونبرد ومقابله ى با دشمن سخت حمله مى کند ومردانه مى جنگد وبراى رضاى خدا قدم برمى دارد. واو یک فرد غیرمعروفى است که کمتر کسى به او توجه دارد ودلیل این گفتار: روایاتى بى شمارى است که قسمتى از آنها در بخشهاى گذشته تقدیم خوانندگان محترم گردیده وقسمتى هم در اینجا براى مزید اطلاع تقدیم مى کنیم:

1- مرحوم علامه ى مجلسى (رضوان الله علیه) در کتاب (بحار الانوار) از (غیبت نعمانى) از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام درباره ى برخى از علائم ظهور که در ضمن آن به پاره اى از ویژگیهاى ارتش وسپاه (هاشمى خراسانى) اشاره شده، حدیثى را بدین صورت نقل کرده است:

(وقال علیه السلام، ولابد من رحى تطحن، فاذا قامت على قطبها وثبتت على ساقها، بعث الله علیها عبدا عسفا، خاملا أصله، یکون النصر معه، أصحابه الطویلة شعورهم، أصحاب السبال، سود ثیابهم أصحاب رایات سود، ویل لمن ناواهم، یقتلونهم هرجا.

والله لکأنى أنظر الیهم والى أفعالهم، وما یلقى الفجار منهم، والأعراب الجفاة، یسلطهم الله علیهم بلا رحمة، فیقتلونهم هرجا على مدینتهم بشاطئ الفرات، البریة والبحریة، جزاء بما عملوا وما ربک بظلام للعبید).

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: ناچار باید آسیائى بگردش درآید، وهمین که کاملا بگردش افتاد وپا برجا شد خداوند بنده ى خدمتگذار فرمانبردارى را که در راه خدا بسیار سخت گیر وگمنام است برمى انگیزاند که پیروزى با اوست.

یارانش کسانى هستند که موى بلند دارند وصاحب ریش وسبیل هستند، لباسهایشان سیاه، وصاحبان پرچمهاى سیاهند، واى بحال کسى که با آنها به دشمنى برخیزد که بى ملاحظه آنان را مى کشند.

به خداى بزرگ سوگند که گوئى من هم اکنون آنها را مى نگرم وکارهاى آنها وآنچه را که بدکاران وعربهاى ستمگر وجفاجو از دست آنان مى بینند در پیش چشم من است. خداوند آنان را بدون اینکه برایشان رحمى آورند بر آنان مسلط مى سازد، ودر شهرهاى ساحلى وبیابانى، ایشان را به جزاى آنچه که کرده اند بى محابا مى کشند واز دم شمشیر مى گذرانند وآنان را به کیفر اعمالشان مى رسانند (وما ربک بظلام للعبید) وپروردگار تو به بندگانش ستم روا نمى دارد.

2- متقى هندى، در کتاب (البرهان) در باب هفتم حدیثى را درباره ى هاشمى خراسانى وشعیب بن صالح، از امیر المؤمنین علیه السلام بدین صورت نقل کرده است.

(عن على بن ابى طالب علیه السلام قال: اذا خرجت خیل السفیانى الى الکوفة، بعث فى طلب أهل خراسان، ویخرج أهل خراسان فى طلب المهدى، فیلتقى هو والهاشمى برایات سود على مقدمته شعیب بن صالح، فیلتقى هو والسفیانى بباب اصطخر فتکون ملحمة عظیمة فتظهر الرایات السود، وتهرب خیل السفیانى، فعند ذلک یتمنى الناس المهدى ویطلبونه).

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: چون لشکریان سفیانى بسوى کوفه، (ودر نسخه اى از کوفه) خارج شدند، سفیانى آنها را بسوى مردم خراسان گسیل مى دارد ومردم خراسان قیام مى کنند وبه جستجوى مهدى علیه السلام مى پردازند.

پس سفیانى، وآن مرد هاشمى که صاحب پرچمهاى سیاه است وفرمانده سپاه او مردى بنام (شعیب بن صالح) مى باشد، بهم دیگر مى رسند، وسپس سفیانى با شعیب بن صالح در باب اصطخر با هم روبرو مى گردند، وجنگ بسیار بزرگى در بین آن دو نفر واقع مى شود و(صاحب) پرچمهاى سیاه پیروز مى گردد ولشکریان سفیانى رو به هزیمت گزارده فرار مى کنند واز معرکه مى گریزند. در آن هنگام مردم آرزوى مهدى علیه السلام مى نمایند وبه جستجوى او مى پردازند.

این حدیث گرچه بسیار مختصر نقل گردیده است اما در عین حال پرده از روى بسیارى از مبهمات احادیث دیگر، برمى دارد وبه خوبى نشان مى دهد که صاحب اصلى دعوت ونهضت (شعیب بن صالح) نیست، وبلکه مشخص مى سازد که رهبر اصلى ایرانیان در هنگام ظهور سیدى از دودمان رسول اکرم صلى الله علیه وآله است که شعیب بن صالح در هنگامه ى جنگ سمت فرماندهى سپاه، وسرکردگى لشکریان آن سید را عهددار است.

 



آنچه از مجموع روایاتى که درباره ى (شعیب بن صالح) رسیده است استفاده مى شود این است که: به حسب ظاهر، شعیب بن صالح هر کس که باشد، نام رمزى فرمانده سپاه وسردار لشکر، وپرچمدار سید حسنى، ویا سرکرده ى لشکریان توانمند (هاشمى خراسانى) در جنگ ولشکرکشى به عراق، وعامل بسیار مؤثرى در بیرون راندن دشمن متجاوز از سرزمین ایران اسلامى وشکست لشکریان سفیانى است.

واو چنانکه از بعضى از اخبار وارده درباره ى وى استفاده مى شود، مردى شجاع ودلیر ومتهور وجنگجو وبا ایمان، وسیاستمدارى کاردیده، واز شیعیان مخلص وفداکار، وعلاوه بر همه ى اینها (سید) و(هاشمى) است.

وبسیار جالب وشگفت انگیز است که اگر بخواهیم، سید حسنى وخراسانى را (که قبلا درباره ى این دو شخصیت بزرگ بطور مفصل صحبت کرده ایم) دو فرد ممتاز، ودو شخصیت جداگانه بحساب بیاوریم، نام (شعیب بن صالح) در اخبارى که درباره ى این دو تن وارد شده است در کنار نام هر دو نفر، یعنى: هم در کنار نام (سید حسنى) وهم در کنار نام (خراسانى) به چشم مى خورد.

 

به هر حال: آنچه از مجموع اخبار وروایات وارده درباره ى وى فهمیده مى شود این است که: شعیب بن صالح شخصیت ممتاز وبرجسته اى است که سمت فرماندهى سپاه وفرمانروائى لشکریان سید حسنى ویا هاشمى خراسانى را بعهده دارد. اما چرا نام اصلى وحقیقى او در اخبار اهل بیت علیهم السلام نیامده است این خود سرى دارد که حقیقت آن بر ما پوشیده است.

وشاید بتوان گفت: همانطورى که ائمه معصومین علیهم السلام بنا به مصالحى که خود آنرا تشخیص مى داده اند حتى در بسیارى از موارد نام اصلى رهبر نهضت را هم از دیگران مستور داشته وفقط به بیان صفتى از اوصاف او در معرفى وى اکتفا نموده اند تا از خطرات سوء مصون ومحفوظ بماند، از افشاء نام چنین انسان مبارزى نیز خوددارى فرموده اند تا اینکه از گزند حوادث مصون مانده ومورد سوء قصد قرار نگیرد. والبته این چیزى است که ما با فکر ناقص واندیشه ى نارساى خویش آنرا درک مى کنیم، وخداوند به حقیقت حال آگاه ودانا است.



در پایان باید گفت آنچه از مجموع روایات مربوط به شعیب بن صالح استفاده مى شود این است که: (شعیب) شخصیتى است انقلابى، خون گرم، مرد جنگ ونبرد، واز طرفداران سرسخت نهضت وعلاقه مندان پر وپا قرص سید حسنى که در هنگام جنگ وآشوب امیر لشکر وفرمانده سپاه حسنى است ودر پیشبرد اهداف عالیه ى نهضت اسلامى وپیروزى در جنگ وبیرون راندن متجاوزان از کشور، سهم بسزائى دارد، وپس از پیروزى در جنگ وورود ایرانیان بکوفه زمانى که به حضور حضرت مهدى علیه السلام مشرف مى شود حضرت هم او را امیر لشکر وپرچمدار خود معرفى مى فرماید.

یک مؤید:

مؤید گفتار فوق روایتى است که از امام باقر علیه السلام درباره ى خروج پرچمهاى سیاه از خراسان نقل شده که آن حضرت فرموده است:

(تنزل الرایات السود التى تخرج من خراسان الکوفة، فاذا ظهر المهدى علیه السلام بمکة، بعثت الیه بالبیعة).

پرچمهاى سیاهى که از خراسان خارج مى شوند بکوفه وارد خواهند شد وچون حضرت مهدى علیه السلام در مکه ظاهر شد، آنها بیعت خود را از کوفه براى آن حضرت خواهند فرستاد.

بنابراین بر اساس این روایت ممکن است (سید حسنى) ویا (هاشمى خراسانى) بیعت خود را بتوسط همان شعیب بن صالح با عده اى از کوفه براى آن حضرت بفرستند وچون او بحضور حضرت شرفیاب شود حضرت هم او را پرچمدار، وامیر لشکر خود قرار دهد.

یک سؤال:

در اینجا ممکن است خواننده ى عزیز بپرسد، اگر مطلب اینگونه است پس چرا از رهبر اصلى کمتر سخن به میان آمده ودر بیشتر روایات از (شعیب بن صالح) گفتگو شده است؟!!

جواب این سؤال این است که: آنچه موجب شده تا بیشتر نام شعیب بن صالح در روایات برده شود، همان فداکاریها واز خود گذشتگیها وشجاعتهاى کم نظیر او در طول دوران جنگ ومقاومتهاى سرسختانه وى در برابر سفیانى وشکست مفتضحانه ى آن مردمان از خدا بى خبر بدست تواناى این دلیر مرد فرزانه است که سبب شهرت ومعروفیت وى در روایات گردیده است وگرنه دلیل دیگرى ندارد، والبته خداوند به حقیقت حال داناتر است.


در پایان مقاله نیز چند حدیث دیگر برای معرفی این فرمانده قرار میدهم که دوستان اگر در نظرات این مقاله شرکت داشته باشند مواردی کلیدی را در احدایث پایانی ذکر خواهم کرد:


امام صادق (ع): او ( شعیب بن صالح) جوانی است نو رس، زرد و گندمگون، کوسه و خفیف اللهجه کسی در برابرش نمی ایستد  جزاینکه میکشد( زمان جنگ). اگر با کوه ها درگیر شود از بن برکند تا وارد سرزمین قدس شود. او پرچمدار حضرت مهدی خواهد بود.

منابع:

روزگار رهائی ص 1058

نوائب الدهور و علائم الظهور ج 3 ص 397

ملاحم و الفتن ص 43

الحاوی و الفتاوی ج 2 ص 142

المهدی ص 190


امام حسن (ع) : مردی گندمکون، چهارشانه و کوسه ، متوسط القامة بنام شعیب بن صالح با چهارهزار نفر از ری (تهران) خروج میکند که در پیشقدم ظهور حضرت مهدی است. کسی در برابرش ایستادگی نمیکند جز اینکه کشته میشود.

منابع:

علائم آخرالزمان گلپایگانی ص 107

روزگار رهائی ص 1055

الحاوی و الفتاوی ج 2 ص 139

الملاحم و الفتن ص 42 و 54

نوائب الدهور و علائم الظهور ج 3 ص 396


رسول اکرم (ص): کسیکه پرچم را به قائم می سپارد... صورتش چون دینار، شمشیرش چون شعله ی آتش با خواری داخل سپاه میشود و با عزّت از آن بیرون می آید.

منبع : غیبت نعمانی ص 357


رسول اکرم(ص): او ( شعیب) چهره اش طلائی، دندانهایش مرتب و ازهم جدا، شمشیرش آتش بار به ذلّت داخل کوه میشود و به عزّت از آن خارج می شود.

منبع: بحار الانوار ج 51 ص 166 الی  164



شعیب ابن صالح کیست؟(1)

ارسال شده توسط علی نصیری خونساری در 97/6/11:: 4:38 صبح

علامه کورانی با بررسی روایات مربوط به شعیب صفات شعیب را اینچنین استنباط و استخراج کرده است :

نام او شعیب بن صالح است

از قبیله بنی تمیم است

از جنگاوران بنام و ممتاز و فرمانده نظامی است

جوانی گندم گونه و لاغر

دارای محاسنی کم پشت

صاحب بصیرت و یقین

اراده خلل ناپذیر

شکست ناپذیرو...

علامه کورانی در باره نام شعیب می گوید : احتمال دارد جهت حفظ ایمنی نام او مستعار باشد (شعیب بن صالح) تا وعده الهی محقق شود  و یا  امکان دارد نام  او و پدرش مشابه شعیب و صالح و یا به معنای آن باشد.


 

علامه کورانی سپس می گوید :شعیب ابن صالح  از قبیله بنی تمیم است و یا با قبیله بنی تمیم نسبتی دارد و یا اینکه یکی از بخش های بنی تمیم بنام ( محروم) باشند و یا اینکه غلامی از بنی تمیم است. و اگر این قول را صحیح بدانیم ( با توجه به تاکید روایات بر روی تمیمی بودن شعیب ) ممکن است اصل او از جنوب ایران باشد زیرا الان عشایر بنی تمیم در جنوب ایران ساکن هستند و یا از شاخه ای از  بنی تمیم است که از زمان صدر اسلام در استان خراسان زندگی می کنند،  و اکثر آنها در مردم ایران ذوب شده اند و امروزه باقی مانده آنها در چند روستا در نزدیکی مشهد ساکن هستند که به زبان عربی هم صحبت می کنند و  باید شعیب رابطه ای نسبی با آنها داشته باشد.

در حقیقت علامه کورانی به صراحت به تمیمی بودن شعیب و ارتباط با بنی تمیم جنوب ایرانو یا خراسان اشاره کرده و این موضوع بسیار واضح تر از ان است که بتوان آن را انکار کرد . یعنی در حقیقت شعیب یا از بنی تمیم جنوب ایران و یا از بنی تمیم خراسان است


موضوع دیگر اینکه علامه کورانی به صراحت گفته اند که شعیب یک جنگجو و نظامی طراز اول است یعنی یک فرمانده نظامی است


سومین موضوع کم ریش بودن کوسج بودن یا خفیف اللحیه بودن است که در روایات 25 گانه به صراحت آمده و یک کلید است  و علامه کورانی هم به عنوان مشخصه شعیب بر آن تاکید کرده



حال بطور دقیق به روایات اشاره شده در مورد شعیب دقت کنیم . صفات کلیدی شعیب شامل نام و نام پدر او و تمیمی بودن و نیز تاکید بر فرمانده نظامی بودن وی در کل روایات کاملا واضح است و جای تردید نیست . صفت خفیف اللحیه بودن هم در روایات وارد شده:



 

1 )

در روایات از عمّار یاسر نقل شده که:
«
شعیب بن صالح، پرچمدار حضرت مهدی(ع) است». ابن طاووس، ملاحم، ص 53 . 

2 )

از خراسان سپاهی حرکت می‌کند که کمربندهای سیاه و پیراهن سفید پوشیده‌اند، جزو پیش‌قراولان سپاه، فرمانده‌ای است به نام شعیب بن صالح... آنان سپاهیان سفیانی را شکست داده، گریزان می‌کنند و در بیت‌المقدّس فرود می‌آیند و زمینة ظهور حضرت مهدی(ع) را پایه‌ریزی می‌کنند»

 

 ابن حماد، همان، ص 84 و عقد الدرر، ص 125.

3 )

میرمؤمنان(ع) می‌فرمایند: «سفیانی و صاحبان پرچم‌های سیاه با یکدیگر روبرو می‌شوند در حالی که میان آنان جوانی از بنی‌هاشم است که در کف دست راستش، خال سیاهی است و در پیشاپیش لشکریان او، شخصی از قبیلة بنی تمیم به نام شعیب بن صالح قرار دارد».

 

 ابن حماد، فتن، ص 86.

4 )

در منابع اهل سنّت نیز آمده است:

 

 إن على مقدمة جیش المهدی رجلاً من تمیم ضعیف اللحیة یقال له شعیب بن صالح
«
فرماندة لشکریان پیشرو حضرت مهدی(ع) مردی از قبیلة بنی تمیم است که محاسن کمی دارد و او را شعیب بن صالح می نامند». شبلنجی، نور الابصار، ص 138

 5 )

از خراسان سپاهی حرکت می‌کند که کمربندهای سیاه و پیراهن سفید پوشیده‌اند، جزو پیش‌قراولان سپاه، فرمانده‌ای است به نام شعیب بن صالح... آنان سپاهیان سفیانی را شکست داده، گریزان می‌کنند و در بیت‌المقدّس فرود می‌آیند و زمینة ظهور حضرت مهدی(ع) را پایه‌ریزی می‌کنند».

 

 ابن حماد، فتن، ص 84 و عقد الدرر، ص 125.

6 )

  امام سجاد (علیه السلام) فرمود:

خروج شعیب‌ بن صالح، پس از عوف سلمی و پیش از خروج سفیانی است.

شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص443.

7 )

پیامبر اکرم(ص) : پرچم هایی از مشرق برمی خیزد که مردی از بنی تمیم به نام شعیب بن صالح آنها را رهبری می کند ، آنچه از اسیران کوفه در دستشان باشد ، می گیرد و طعمه شمشیر می سازد.

 

 الحاوی للفتاوی ج 2 ص 160
مائتان وخمسون علامةحتى ظهور الإمام المهدی السید محمد علی الطباطبائی الحسنی ص" 62"

8 )

جابر از امام باقر (ع)روایت می کندجوانی از بنی هاشم از خراسان با پرچم های سیاه قیام می کند که در کف دست راست او خالی(خللی)است و پیشاپیش او مردی بنام شعیب بن صالح است که با لشکریان سفیانی می جنگد و آنها را شکست میدهد.

 

 الملاحم و الفتن باب97 ص52

9) 

بدرستی که پرچمدار سپاه امام مهدی مردی از بنی تمیم است که ریش کم دارد و به او شعیب بن صالح می گویندابن حماد ص 86


10)

و عن محمد بن الحنفیة:

 

 سپس پرچم های سیاهی از خراسان که حاملان آنها کلاه های سیاه و لباسهای سفید بر تن دارند ، خروج می کنند پیشاپیش آنها مردی است بنام شعیب بن صالح از قبلیه بنی تمیم ، طرفداران سفیانی را شکست می دهد تا اینکه در بیت المقدس فرود آمده و زمینه ظهور حضرت مهدی(عج) را مهیا می نمایدابن حماد / فتن


  11) 

ثم یسیر إلى الکوفة فیقتل أعوان آل محمد صلى الله علیه واله ویقتل رجلا من مسمیهم ثم یخرج المهدی على لوائه شعیب بن صالح

بحار الأنوار للمجلسی (1111 هـ) الجزء52 صفحة207

(12  

شعیب بن صالح، جوان گندمگون و تیزفهمی از اهالی تهران که سرپرستی نیروهای خراسانی را بر عهده داردالممهدون المهدی، ص 54 به نقل از شش ماه پایانی، ص 94

 

 13) 

پرچمهای سیاه کوچکی به اهتزاز درمی آید که با مردی از اولاد ابوسفیان نبرد می کند و برای اطاعت از حضرت مهدی(عج) زمینه سازی می کند، در پیشاپیش این پرچم ها مردی به نام تمیم بن صالح حرکت می کند . بشاره الاسلام ص 212 و 184 ، و المهدی ص 190

 

   14 . 

اذا رایتم ذالک فعلیکم بالفتی التمیمی...

 

... وقتی که آن را مشاهده کردید ، به سوی جوان تمیمی بشتابید که او از طرف مشرق می آید و او پرچمدار حضرت مهدی است الامام المهدی ص 64 ، الحاوی للفتاوی ج 2 ص 130


15) 

آنگاه این مرد تمیمی – که خداوند بر سرزمینش باران رحمت فروریزد – با پرچم سیاه مهدوی با نصرت الهی و دعوت حقه پیش می تازد تا به محضر حضرت مهدی برسد و دست بیعت بدهدالملاح و الفتن ص 112 و

41


16)  

حضرت مهدی(ع) خروج می کند و شعیب بن صالح پرچمدار او می باشد.

 

 بشاره الاسلام ص 177- بحارالانوار ج 52 ص 208 ، الملاحم و الفتن ص 44 و

 


 17) 

سپاهیان خراسان به حرکت درمی آید ، شعیب بن صالح تمیمی در طالقان به آنهامی پیوندد ، در خوزستان به یک سید موسوی بیعت می شود و ... الزام الناصب ص 213 ، بشاره الاسلام ص 73


18)  

هنگامی که سپاه سفیانی به سوی کوفه عزیمت می کند ، سفیانی گروهی را به جستجوی اهل خراسان می فرستد ، که برای یاری حضرت مهدی(عج) خروج کرده اند ، سپاه سفیانی با سپاه سید هاشمی(سیدخراسانی) که پرچم های سیاهی دارند و پرچمدارش شعیب بن صالح است در دروازه اصطخر روبرو می شود ....ابن حماد ص86، الملاحم و الفتن ص 51 ، بشاره الاسلام ص 184 و


 

 

19) 

فرمانده آنها مردی از تمیم بنام شعیب بن صالح است ، بزرگ و کوچک شمشیر به دست گرفته و وارد کارزار می شوند ، سید حسنی (حسینی) که صورتش چون ماه تابان است در این نبرد شمشیر می زند... الزام الناصب ص 201 و 218 ، بحارالانوار ج 53 ص 15 و 35 و


 

20) 

یخرج بالری رجل ربعه اسمر ، مولی لبنی تمیم ، کوسج ....  

 

 مردی گندمگون ، متوسط القامه ، کم ریش و کوسه به نام شعیب بن صالح با چهارهزار نفر از ری خروج می کند کسی در برابرش ایستادگی نمی کند جز اینکه کشته شودالملاحم و الفتن ص 42 ، الحوی للفتاوی ج 2 ص 139


 

21) 

پرچم های سیاهی برای نبرد با سفیانی به حرکت درمی آید که در میان آنها جوانی از بنی هاشم هست که صورتش چون قرص قمر است و در دست راستش خالی(خللی) هست ، در پیشاپیش این سپاه شعیب بن صالح تمیمی است که کلاههای سپاهیانش سیاه است و جامه هایشان سفید. سپاه سفیانی را شکست می دهند و به سوی غرب پیش می روند و زمینه را برای حضرت مهدی فراهم می کنند ، فاصله بین خروج او تا تقدیم امور به حضرت مهدی(عج) هفتاد و دو ماه می باشد. الملاحم و الفتن ص 41 ، بشاره الاسلام ص 185


 

22) 

و از محمد بن حنیفه : افرادی از خراسان با درفشهایی سیاه به رهبری سید خراسانی و فرماندهی نظامی فردی به اسم شعیب بن صالح ظهور خواهند کرد که رهبری افرادی با لباس های به رنگ سفید و کلا ه های سیاه بر عهده دارد آنها طرفداران سفیانی را شکست خواهند داد و در بیت المقدس فرود آیند تا دولت مهدی را پایه گذاری کنند و مهدی او را به فرماندهی قوای نظامی خود بر میگزیند ابن حماد


 

23) 

درفش های سیاهی از بنی عباس و پس از آن درفش های سیاهی از خراسان خروج می کند که حاملان آنها کلاه سیاه و سفید برتن دارند ، پیشاپیش آنان مردی است که وی را صالح بن شعیب یا شعیب بن صالح می نامند ، او از قبیله بنی تمیم است ، آنان نیروهای سفیانی را شکست داده و در بیت المقدس فرود می آیند ، تا زمینه را برای حضرت مهدی(ع) فراهم کنند ، تعداد 300 تن دیگر از شام به او می پیوندند. فاصله بین خروج او تا تقدیم امور به حضرت مهدی(عج) هفتاد و دو ماه می باشدنسخه خطی ابن حماد ص 84 و 74

24) 

غلام حدث السن ، اسمراصفر، خفیف الحیه کوسج ...

 

 جوانی نورس ، زرد و گندمگون ، محاسن کم پشت (خفیف اللحیه) و کوسه ، کسی در برابر او نمی ایستد مگر اینکه او را می کشد ، اگر با کوهها درگیر شود ، از بن برمی کند تا وارد سرزمین قدس شود ، او پرچمدار حضرت مهدی(ع) خواهد بودالمهدی ص 190 ، الملاحم و الفتن ص 43 ، 57 ، 68 و ...


 

25) 

شعیب بن صالح از سمرقند خروج می کند بحارالانوار ج 52 ص 213 ، المهدی ص 222

 


 


خدایی که خورشید را از مشرق بیرون می آورد

ارسال شده توسط علی نصیری خونساری در 97/3/11:: 5:4 صبح
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ?257?
خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‏ اند، آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون می‏برد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند، که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون می‏برند، آنها اهل آتش اند و همیشه در آن خواهند ماند. (257)
 
 
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ?258?
آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی (نمرود) که با ابراهیم درباره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود، (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود،) هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده می‏کند و می‏میراند». او گفت: «من نیز زنده می‏کنم و می‏میرانم!» (و برای اثبات این کار و مشتبه ساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد) ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از افق مشرق می‏آورد، (اگر راست می‏گویی که حاکم بر جهان هستی تویی،) خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمی‏کند. (258)
 
 
أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَى قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى یُحْیِی هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ?259?
یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود، او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می‏کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال می‏راند، سپس زنده کرد، و به او گفت: «چه قدر درنگ کردی ؟» گفت: «یک روز، یا بخشی از یک روز». فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچگونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسد شدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانهای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها (ی مرکب سواری خود) نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند می‏دهیم، و گوشت بر آن می‏پوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «می دانم خدا بر هر کاری توانا است». (259)
 
 
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ?260?
و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی ؟» فرمود: «مگر ایمان نیاوردهای؟!» عرض کرد: «آری، ولی می‏خواهم قلبم آرامش ‍ یابد». فرمود: «در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو می‏آیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است، (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایی بر جمع آنها دارد»). (260)
 
مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ?261?
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‏کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند، که در هر خوشه، یکصد دانه باشد، و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‏کند، و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست. (261)
 
 
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ?262?
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‏کنند، سپس به دنبال انفاقی که کرده‏ اند، منت نمیگذارند و آزاری نمیرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و نه ترسی دارند، و نه غمگین می‏شوند. (262)
 
 
قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ?263?
گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهای آنها)، از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد، بهتر است، و خداوند، بینیاز و بردبار است. (263)
 
 
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لَا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ?264?
ای کسانی که ایمان آوردهاید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می‏کند، و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمی‏آورد، (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن، (قشر نازکی از) خاک باشد، (و بذرهایی در آن افشانده شود،) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام داده‏ اند، چیزی به دست نمی‏آورند، و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمیکند. (264)
 
 
وَمَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِیتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ?265?
و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق می‏کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و بارانهای درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است). و خداوند به آنچه انجام می‏دهید (265)
 
 
أَیَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْکِبَرُ وَلَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ ?266?
آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن، نهرها بگذرد، و برای او در آن (باغ)، از هر گونه میوهای وجود داشته باشد، در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد، (در این هنگام،) گردبادی (کوبنده)، که در آن آتش (سوزانی) است، به آن برخورد کند و شعلهور گردد و بسوزد؟! (همین طور است حال کسانی که انفاقهای خود را، با ریا و منت و آزار، باطل می‏کنند). این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‏سازد، شاید بیندیشید (و با اندیشه، راه حق را بیابید)! (266)
 
می خواهند  با خدایی که  خورشید را از افق مشرق می‏آورد، مقابله کنند.
خدایی که خورشید و ماه را در اختیار امام زمان ما قرار داده.

خدایا ما رو ببخش

ارسال شده توسط علی نصیری خونساری در 97/3/4:: 8:40 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم

 

وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ ?133?
شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است؛ و برای پرهیزگاران آماده شده است. (133)
 
 
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ?134?
همانها که در توانگری و تنگدستی انفاق می‏کنند؛ و خشم خود را فرو می‏برند؛ و از خطای مردم می‏گذرند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد. (134)
 
 
وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ?135?
و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند به یاد خدا می‏افتند، و برای گناهان خود طلب آمرزش می‏کنند - و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ - و بر گناه، اصرار نمی‏ورزند، با اینکه می‏دانند. (135)
 
 
أُولَئِکَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ ?136?
آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشتهایی است که از زیر (درختان) آنها نهرها جاری است، جاودانه در آن می‏مانند؛ چه نیکو است پاداش اهل عمل! (136)
 
 
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ ?137?
پیش از شما، سنتهایی وجود داشت (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود سرنوشتهایی داشتند؛ که شما نیز؛ همانند آنرا دارید) پس در روی زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟! (137)
 
 
هَذَا بَیَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ ?138?
این بیانی است برای عموم مردم؛ و هدایت و اندرزی است برای پرهیزکاران! (138)
 
 
وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ?139?
و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید! (139)
 
 
إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ ?140?
اگر به شما (در میدان احد،) جراحتی رسید (و ضربهای وارد شد)، به آن جمعیت نیز (در میدان بدر)، جراحتی همانند آن وارد گردید. و ما این روزها(ی پیروزی و شکست) را در میان مردم می‏گردانیم؛ (- و این خاصیت زندگی جهان است -) تا افرادی که ایمان آورده‏ اند شناخته شوند و خداوند از میان شما قربانیانی بگیرد، و خداوند ظالمان را دوست نمی‏دارد. (140)
 
 
وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ ?141?
و تا خداوند افراد با ایمان را خالص گرداند (و ورزیده شوند) و کافران را تدریجا نابود سازد. (141)
 
 
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِینَ ?142?
آیا چنین پنداشتید که شما (تنها با ادعای ایمان) وارد بهشت خواهید شد در حالی که هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟! (142)

 

 

چهارشنبه 1397/3/2 سردار باقری در حسینیه امام خمینی در کنار مسئولین و در چند قدمی سید علی خامنه ای (رهبرم) حضور داشت.

 

آیا اختیار هم داشت و با محدودیتی روبرو نبود؟

 

آیا نویز یا یکطرفه داشت؟

 

که بتواند در کنار رهبر انقلاب بماند و الگوریتم را به پایان برساند.

 

من می دانم اگر نویز یا یک طرفه داشت (که اختیارش دست خودش باشد و بتواند آزادانه فکر کند) پیش سید علی خامنه ای می ماند و ادامه الگوریتم را انجام می داد.

 

پس هر دوی سردار باقری و سید علی خامنه ای هنوز محدودیت های زیادی دارند و در حقیقت اسیرند.

 

خودشون در این اتفاق مقصر بودند و باید از خدا طلب آمرزش کنیم.

 

من الان فکر می کنم به دلیل احتمال شهید شدن بنده که در کاشان بودم و یا حتی سید علی خامنه ای که در ذهن سردار بوده نویز و یکطرفه را از دست داده.

 

رسیدن سردار باقری به رهبرم سید علی خامنه ای بدون نویز یا یکطرفه که آزادی اولیه آنها رو تامین کنه فایده زیادی نداره پس ما به اول الگوریتم 2 مطلب اضافه می کنیم که البته آنها می دونستند ولی شاید باز اشباه کنند.

 

1- گرفتن نویز دست خودشون و اختیار خودشون رو گرفتن

 

2- تهیه یکطرفه که در این مرحله حتی اگر شهید هم بدهند باید این اتفاق بیافتد.

 

و ادامه الگوریتم.

 

 
 

دوست دارند به انحراف بکشانند

ارسال شده توسط علی نصیری خونساری در 97/3/2:: 12:35 صبح
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ?71?
ای اهل کتاب! چرا حق را با باطل (می آمیزید و) مشتبه می کنید (تا دیگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقیقت را پوشیده می دارید در حالی که می دانید؟! (71)
 
وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ?72?
و جمعی از اهل کتاب (از یهود) گفتند: (بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤ منان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) باز گردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانی پیشین می‏دانند، و این توطئه کافی است که آنها را متزلزل سازد). (72)
 
وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَنْ یُؤْتَى أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِیتُمْ أَوْ یُحَاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ?73?
و جز به کسی که از آیین شما پیروی می‏کند، (واقعا) ایمان نیاورید! بگو: هدایت، هدایت الهی است! (و این توطئه شما، در برابر آن بیاثر است)! (سپس اضافه کردند: تصور نکنید) به کسی همانند شما (کتاب آسمانی) داده می‏شود، یا اینکه می‏توانند در پیشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو کنند، (بلکه نبوت و منطق، هر دو نزد شماست!) بگو: فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار کسی نیست، بلکه) به دست خداست، و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند،) می‏دهد، و خداوند، واسع ( دارای مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته آن) است. (73)
 
یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ?74?
هر کس را بخواهد، ویژه رحمت خود می‏کند، و خداوند، دارای مواهب عظیم است. (74)
 
وَمِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ?75?
و در میان اهل کتاب، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری، به تو باز میگردانند، و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو بازنمیگردانند، مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی! این به خاطر آن است که می‏گویند: ما در برابر امیین ( غیر یهود)، مسؤ ول نیستیم. و بر خدا دروغ میبندند، در حالی که می‏دانند (این سخن دروغ است). (75)
 
بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ ?76?
آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید، (خدا او را دوست می‏دارد، زیرا) خداوند پرهیزکاران را دوست دارد. (76)
 
إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ?77?
کسانی که پیمان الهی و سوگندهای خود (به نام مقدس او) را به بهای ناچیزی میفروشند، آنها بهرهای در آخرت نخواهند داشت، و خداوند با آنها سخن نمیگوید و به آنان در قیامت نمینگرد و آنها را (از گناه) پاک نمیسازد، و عذاب دردناکی برای آنهاست. (77)
 
وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ?78?
در میان آنها ( یهود) کسانی هستند که به هنگام تلاوت کتاب (خدا)، زبان خود را چنان می‏گردانند که گمان کنید (آنچه را می‏خوانند،) از کتاب (خدا) است، در حالی که از کتاب (خدا) نیست! (و با صراحت) می‏گویند: آن از طرف خداست! با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ می‏بندند در حالی که می‏دانند! (78)
 
مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَادًا لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ ?79?
برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: غیر از خدا، مرا پرستش کنید! بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهی باشید، آن گونه که کتاب خدا را می‏آموختید و درس می‏خواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!) (79)
 
وَلَا یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِکَةَ وَالنَّبِیِّینَ أَرْبَابًا أَیَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ?80?
و نه اینکه به شما دستور دهد که فرشتگان و پیامبران را، پروردگار خود انتخاب کنید. آیا شما را، پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر دعوت می‏کند؟! (80)

 

اگر در ظاهر بعضی افراد ایمان آوردند منتظر کافر شدنشان باشید که اگوریتم صهیونیست همین است.

 

هم رهبرم سید علی خامنه ای باید تمام تلاش خود را انجام دهد که سردار باقری را ببینند و هم سردار باقری باید تمام تلاش خود را انجام دهد که رهبرم سید علی خامنه ای را ملاقات کند و پیش هم بمانند و در ادامه الگوریتم را پیش ببرند که انشالله آخر کار اطلاعات خواهد بود.

 

انشالله امسال به پیروزی بزرگی می رسیم.
 

سلام بر سردار باقری

ارسال شده توسط علی نصیری خونساری در 97/2/26:: 7:29 صبح

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ ?1?
آن زمان که آسمان (کرات آسمانی) از هم شکافته شود. (1)
 
وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انْتَثَرَتْ ?2?
و آن زمان که ستارگان پراکنده شود و فرو ریزد (2)
 
وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ ?3?
و آن زمان که دریاها به هم پیوسته شود. (3)
 
وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ ?4?
و آن زمان که قبرها زیر و رو شود (و مردگان خارج شوند). (4)
 
عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ ?5?
در آن زمان هر کس می‏داند آنچه را از قبل فرستاده، و آنچه را برای بعد گذاشته است (5)
 
یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ?6?
ای انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته؟! (6)
 
الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ ?7?
همان خدایی که تو را آفرید و منظم ساخت. (7)
 
فِی أَیِّ صُورَةٍ مَا شَاءَ رَکَّبَکَ ?8?
و در هر صورتی می‏خواست تو را ترکیب نمود (8)
 
کَلَّا بَلْ تُکَذِّبُونَ بِالدِّینِ ?9?
آنچنان که شما می‏پندارید نیست، بلکه شما روز جزا را منکرید. (9)

 

وَإِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ ?10?
و بدون شک نگاهبانانی بر شما گمارده شده. (10)
 
کِرَامًا کَاتِبِینَ ?11?
والامقام و نویسنده (اعمال نیک و بد شما). (11)
 
یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ ?12?
آنها می‏دانند شما چه می‏کنید. (12)
 
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ ?13?
مسلما نیکان در نعمت فراوانی هستند. (13)
 
وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ ?14?
و بدکاران در دوزخند. (14)
 
یَصْلَوْنَهَا یَوْمَ الدِّینِ ?15?
روز جزا وارد آن می‏شوند و می‏سوزند. (15)
 
وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِینَ ?16?
و هیچگاه از آن غائب و دور نیستند. (16)
 
وَمَا أَدْرَاکَ مَا یَوْمُ الدِّینِ ?17?
تو چه می‏دانی روز قیامت چیست ؟ (17)
 
ثُمَّ مَا أَدْرَاکَ مَا یَوْمُ الدِّینِ ?18?
باز چه می‏دانی روز قیامت چیست ؟ (18)
 
یَوْمَ لَا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئًا وَالْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ ?19?
روزی است که هیچکس قادر بر انجام کاری در حق دیگری نیست، و همه امور در آن روز از آن خدا است. (19)
 
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
 
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ ?1?
وای بر کمفروشان. (1)
 
الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ ?2?
آنها که وقتی برای خود کیل می‏کنند حق خود را به طور کامل می‏گیرند. (2)
 
وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ ?3?
اما هنگامی که می‏خواهند برای دیگران کیل یا وزن کنند کم می‏گذارند! (3)
 
أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ?4?
آیا آنها باور ندارند که برانگیخته می‏شوند. (4)
 
لِیَوْمٍ عَظِیمٍ ?5?
در روزی بزرگ. (5)
 
یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ ?6?
روزی که مردم در پیشگاه رب العالمین می‏ایستند. (6)
 
کَلَّا إِنَّ کِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ ?7?
چنین نیست که آنها (درباره قیامت خیال می‏کنند) مسلما نامه اعمال فاجران در سجین است! (7)
 
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سِجِّینٌ ?8?
تو چه می‏دانی سجین چیست ؟ (8)
 
کِتَابٌ مَرْقُومٌ ?9?
نامه‏ ای است رقم زده شده و سرنوشتی است حتمی. (9)
 
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ?10?
وای در آن روز بر تکذیب کنندگان. (10)


باید حداکثر تلاشمون رو کنیم که حداکثر تلاشمون رو کنیم انشالله این بار پیروز شویم.

امام زمان ما میاد

ارسال شده توسط علی نصیری خونساری در 97/2/24:: 5:22 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خبر آمد خبری در راه است     سر خوش آن دل که از آن آگاه است

 

انشالله این جنگ ها ، جنگ های آخر زمانه و امام زمان به زودی میاد.

 

البته باید بدونیم 7 سال تقریبا میشه 1 ساعت.

 

بزودی سید خراسانی سید علی خامنه ای دنیا را به هم میریزد، دنیای اطلاعات صهیونیست را.

 

و یارش شعیب ابن صالح را می بینیم.

 

فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ?96?
پس چون مژده‏ رسان آمد آن [پیراهن] را بر چهره او انداخت پس بینا گردید گفت آیا به شما نگفتم که بی‏شک من از [عنایت] خدا چیزهایى مى‏ دانم که شما نمیدانید (96)
 
قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ?97?
گفتند اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم (97)
 
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ?98?
گفت به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى‏ خواهم که او همانا آمرزنده مهربان است (98)
 
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ ?99?
پس چون بر یوسف وارد شدند پدر و مادر خود را در کنار خویش گرفت و گفت ان شاء الله با [امن و] امان داخل مصر شوید (99)
 
وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِمَا یَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ?100?
و پدر و مادرش را به تخت برنشانید و [همه آنان] پیش او به سجده درافتادند و [یوسف] گفت اى پدر این است تعبیر خواب پیشین من به یقین پروردگارم آن را راست گردانید و به من احسان کرد آنگاه که مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بیابان [کنعان به مصر] باز آورد پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را به هم زد بى گمان پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است زیرا که او داناى حکیم است (100)
 
رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ?101?
پروردگارا تو به من دولت دادى و از تعبیر خوابها به من آموختى اى پدیدآورنده آسمانها و زمین تنها تو در دنیا و آخرت مولاى منى مرا مسلمان بمیران و مرا به شایستگان ملحق فرما (101)
 
ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ یَمْکُرُونَ ?102?
این [ماجرا] از خبرهاى غیب است که به تو وحى مى ‏کنیم و تو هنگامى که آنان همداستان شدند و نیرنگ میکردند نزدشان نبودى (102)
 
وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ ?103?
و بیشتر مردم هر چند آرزومند باشى ایمان‏ آورنده نیستند (103)
 
وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ?104?
و تو بر این [کار] پاداشى از آنان نمى‏ خواهى آن [قرآن] جز پندى براى جهانیان نیست (104)
 
وَکَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ?105?
و چه بسیار نشانه‏ ها در آسمانها و زمین است که بر آنها مى‏ گذرند در حالى که از آنها روى برمى‏ گردانند (105)
 
وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ ?106?
و بیشترشان به خدا ایمان نمى ‏آورند جز اینکه [با او چیزى را] شریک مى‏ گیرند (106)
 
أَفَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِیَهُمْ غَاشِیَةٌ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ?107?
آیا ایمنند از اینکه عذاب فراگیر خدا به آنان دررسد یا قیامت در حالى که بى‏ خبرند بناگاه آنان را فرا رسد (107)
 
قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ?108?
بگو این است راه من که من و هر کس پیروى‏ ام کرد با بینایى به سوى خدا دعوت مى ‏کنیم و منزه است‏ خدا و من از مشرکان نیستم (108)
 
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ ?109?
و پیش از تو [نیز] جز مردانى از اهل شهرها را که به آنان وحى میکردیم نفرستادیم آیا در زمین نگردیده‏ اند تا فرجام کسانى را که پیش از آنان بوده‏ اند بنگرند و قطعا سراى آخرت براى کسانى که پرهیزگارى کرده‏ اند بهتر است آیا نمى‏ اندیشید (109)
 
حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ ?110?
تا هنگامى که فرستادگان [ما] نومید شدند و [مردم] پنداشتند که به آنان واقعا دروغ گفته شده یارى ما به آنان رسید پس کسانى را که مى‏ خواستیم نجات یافتند و[لى] عذاب ما از گروه مجرمان برگشت ندارد (110)
 
لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ?111?
به راستى در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى است‏ سخنى نیست که به دروغ ساخته شده باشد بلکه تصدیق آنچه [از کتابهایى] است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و براى مردمى که ایمان مى ‏آورند رهنمود و رحمتى است (111)
 

لعنت بر مجموعه اطلاعات صهیونیست ایران

ارسال شده توسط علی نصیری خونساری در 97/1/29:: 7:2 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امروز از دهان آقای خامنه ای ، رهبر م در رابطه با وزارت اطلاعات مطالبی مطالبی گفته شد.

 

که بعضی ها فهمیدند حرف های مجموعه اطلاعاتی صهیونیست ایران بود که از دهان مقام معظم رهبری خارج می شد.

 

انشالله همین امسال رهبر عزیزم در رابطه با این تحریف سخنان که نشان از کودتای ناموفق مجموعه اطلاعاتی دارد سخنرانی کرده و یا سخن حق خود را به گوش تمام جهان می رساند.

 

خیلی ناراحت کننده است، اما باید صبر کرد ، آیا صبح نزدیک نیست؟

 

من طرفدار احمدی نژاد نیستم اما بدانید همانطور که حرف مجموعه اطلاعات  از دهان رهبرم خارج می شود ، از دهان احمدی نژاد نیز حرف مجموعه اطلاعات خارج می شود.

 

لعنت خدا بر مجموعه اطلاعات صهیونیست ایران.

 

برای بالا بردن اطلاعات خود در رابطه با مسائل پشت پرده جهان این وبلاگ را بیشتر بخوانید و به لینک  زیر مراجعه کنید و فیلم ها را ببینید و تحقیق کنید :

 

انتهای تاریخ


   1   2   3   4   5   >>   >



بازدید امروز: 32 ، بازدید دیروز: 8 ، کل بازدیدها: 60744
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ