سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعیب ابن صالح کیست؟(2)

ارسال شده توسط علی نصیری خونساری در 97/6/11:: 4:39 صبح

 

 با توجه به روایات موجود چند روایت که مشخصات بهتری را برای شناسایی ارائه داده اند دوباره بررسی میکنیم:

در روایتى از محمد بن الحنفیه، درباره ى (شعیب بن صالح) چنین آمده است: (عن محمد بن الحنفیة قال: تخرج رایة سوداء لبنى العباس، ثم تخرج من خراسان اخرى سوداء، قلانسهم سود وثیابهم بیض، على مقدمتهم رجل یقال له شعیب بن صالح من تمیم یهزمون أصحاب السفیانى، حتى تنزل بیت المقدس، یوطئ، للمهدى سلطانه، یمد الیه ثلثمأة من الشام یکون بین خروجه وبین أن یسلم الأمر الى المهدى علیه السلام اثنان وسبعون شهرا).

از محمد بن الحنفیه روایت شده که گفت: پرچم سیاهى از خراسان بسود بنى العباس خارج مى شود، پس از آن، پرچمهاى سیاه دیگرى از خراسان خروج مى کنند، که کلاه (صاحبان) آنها سیاه، ولباسهایشان (پیراهنهایشان) سفید خواهد بود. سردار سپاه، ویا فرمانرواى آنها مردى است که به او شعیب بن صالح مى گویند، او از طایفه ى بنى تمیم است، ولشکریان سفیانى را شکست مى دهد تا اینکه وارد بیت المقدس مى شود وسلطنت را براى حضرت مهدى علیه السلام آماده مى نماید. سیصد نفر از اهل شام به کمک او خواهند برخاست، بین خروج او وبین اینکه تسلیم حضرت مهدى علیه السلام مى شود وزمام کار خود را بدست آنحضرت مى سپارد، هفتاد ودو ماه (یعنى: شش سال کامل) فاصله خواهد بود.

یوسف بن یحیاى شافعى از امام حسن مجتبى علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود: مرد میان قامت گندمگونى که از (وابستگان) بنى تمیم است، وکوسه مى باشد، وشعیب بن صالح نام دارد با چهار هزار نفر که پیراهنهایشان سفید وپرچمهایشان سیاه است از شهر (رى) یعنى: از تهران خروج مى کند، واو سردار سپاه وپرچمدار حضرت مهدى علیه السلام خواهد بود، هیچکس (در جنگ) با او روبرو نمى شود مگر اینکه وى او را شکست خواهد داد

 

تذکر: در متن عربى حدیث: در معرفى شعیب بن صالح (مولى لبنى تمیم) آمده است که ما آنرا به (وابستگان) ترجمه نمودیم وچون قبلا در بخش دوم کتاب درباره ى کلمه ى (مولى) به تفصیل سخن گفته ایم لذا در اینجا توضیح نمى دهیم.

واما کلمه ى (کوسج) ویا کوسه، که در حدیث آمده است، بر خلاف آنچه ما تا بحال شنیده ودانسته ایم که به اشخاص بى ریش، ویا کم ریش گفته مى شود، آنگونه که در کتب لغت درباره ى معنى این کلمه آمده است (کوسه) به کسى گفته مى شود که بیشتر محاسن، وانبوهى ریشش بر چانه اش باشد نه بر دو طرف صورت.

ودر حدیث دیگرى مى گوید: شعیب مقدمه ى خروج مهدى علیه السلام است وباز در همان کتاب (الملاحم والفتن) روایتى را از امام حسن مجتبى علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود: مردى میان قامت سرخ چهره (احمر) ویا گندمگونى (اسمر) که مولاى بنى تمیم است وکوسه مى باشد وشعیب بن صالح نام دارد با چهار هزار نفر که پیراهنهایشان سفید وپرچمهایشان سیاه است از شهر (رى) خروج خواهد نمود. واو مقدمه ى خروج مهدى علیه السلام است با هیچکس (در جنگ) روبرو نمى شود مگر آنکه او را مى کشد، ویا فرارى مى دهد.

صاحب کتاب (المهدى الموعود المنتظر) پس از آنکه این روایات را نقل مى کند چنین مى گوید:

واین حدیث آخرى را، یوسف بن یحیاى شافعى در کتاب (عقد الدرر) روایت نموده، ومرحوم سید بن طاووس در (الملاحم والفتن) آن را نقل کرده، وجلال الدین سیوطى نیز در کتاب (العرف الوردى فى اخبار المهدى) در جلد دوم صفحه ى 67 آن را آورده است وعبارات والفاظ همه ى آنها نزدیک به هم است.

آنگاه این مرد دانشمند از مجموع احادیث مزبور چنین نتیجه گیرى نموده ومى گوید: در دو حدیث، از این احادیثى که درباره ى (شعیب) نقل گردید مى گوید: شعیب، فرمانده سپاه مهدى علیه السلام است وظاهرا این دو حدیث به صحت نزدیکتر است.

زیرا: در حدیثى از عمار یاسر روایت شده چنین آمده است که عمار گفت: (المهدى على لوائه شعیب بن صالح) یعنى: شعیب بن صالح پرچمدار حضرت مهدى علیه السلام است.

سپس دانشمند مزبور در آخرین توضیح خود چنین مى گوید: وجمع بین این روایات ممکن است به اینکه بگوئیم: شعیب بن صالح اولا قبل از ظهور مهدى علیه السلام مقدمه ى خروج آن حضرت است، وسپس بعد از آنکه حضرت به امر خدا ظاهر گردید پرچمدار، وفرمانده لشکریان آن حضرت باشد.

تصور صحیح درباره ى شعیب بن صالح این است که: به حسب بسیارى از روایات (شعیب) صاحب اصلى دعوت وانقلاب نیست بلکه او یک انسان متهور شجاع ودلاورى است که در هنگام جنگ ونبرد ومقابله ى با دشمن سخت حمله مى کند ومردانه مى جنگد وبراى رضاى خدا قدم برمى دارد. واو یک فرد غیرمعروفى است که کمتر کسى به او توجه دارد ودلیل این گفتار: روایاتى بى شمارى است که قسمتى از آنها در بخشهاى گذشته تقدیم خوانندگان محترم گردیده وقسمتى هم در اینجا براى مزید اطلاع تقدیم مى کنیم:

1- مرحوم علامه ى مجلسى (رضوان الله علیه) در کتاب (بحار الانوار) از (غیبت نعمانى) از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام درباره ى برخى از علائم ظهور که در ضمن آن به پاره اى از ویژگیهاى ارتش وسپاه (هاشمى خراسانى) اشاره شده، حدیثى را بدین صورت نقل کرده است:

(وقال علیه السلام، ولابد من رحى تطحن، فاذا قامت على قطبها وثبتت على ساقها، بعث الله علیها عبدا عسفا، خاملا أصله، یکون النصر معه، أصحابه الطویلة شعورهم، أصحاب السبال، سود ثیابهم أصحاب رایات سود، ویل لمن ناواهم، یقتلونهم هرجا.

والله لکأنى أنظر الیهم والى أفعالهم، وما یلقى الفجار منهم، والأعراب الجفاة، یسلطهم الله علیهم بلا رحمة، فیقتلونهم هرجا على مدینتهم بشاطئ الفرات، البریة والبحریة، جزاء بما عملوا وما ربک بظلام للعبید).

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: ناچار باید آسیائى بگردش درآید، وهمین که کاملا بگردش افتاد وپا برجا شد خداوند بنده ى خدمتگذار فرمانبردارى را که در راه خدا بسیار سخت گیر وگمنام است برمى انگیزاند که پیروزى با اوست.

یارانش کسانى هستند که موى بلند دارند وصاحب ریش وسبیل هستند، لباسهایشان سیاه، وصاحبان پرچمهاى سیاهند، واى بحال کسى که با آنها به دشمنى برخیزد که بى ملاحظه آنان را مى کشند.

به خداى بزرگ سوگند که گوئى من هم اکنون آنها را مى نگرم وکارهاى آنها وآنچه را که بدکاران وعربهاى ستمگر وجفاجو از دست آنان مى بینند در پیش چشم من است. خداوند آنان را بدون اینکه برایشان رحمى آورند بر آنان مسلط مى سازد، ودر شهرهاى ساحلى وبیابانى، ایشان را به جزاى آنچه که کرده اند بى محابا مى کشند واز دم شمشیر مى گذرانند وآنان را به کیفر اعمالشان مى رسانند (وما ربک بظلام للعبید) وپروردگار تو به بندگانش ستم روا نمى دارد.

2- متقى هندى، در کتاب (البرهان) در باب هفتم حدیثى را درباره ى هاشمى خراسانى وشعیب بن صالح، از امیر المؤمنین علیه السلام بدین صورت نقل کرده است.

(عن على بن ابى طالب علیه السلام قال: اذا خرجت خیل السفیانى الى الکوفة، بعث فى طلب أهل خراسان، ویخرج أهل خراسان فى طلب المهدى، فیلتقى هو والهاشمى برایات سود على مقدمته شعیب بن صالح، فیلتقى هو والسفیانى بباب اصطخر فتکون ملحمة عظیمة فتظهر الرایات السود، وتهرب خیل السفیانى، فعند ذلک یتمنى الناس المهدى ویطلبونه).

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: چون لشکریان سفیانى بسوى کوفه، (ودر نسخه اى از کوفه) خارج شدند، سفیانى آنها را بسوى مردم خراسان گسیل مى دارد ومردم خراسان قیام مى کنند وبه جستجوى مهدى علیه السلام مى پردازند.

پس سفیانى، وآن مرد هاشمى که صاحب پرچمهاى سیاه است وفرمانده سپاه او مردى بنام (شعیب بن صالح) مى باشد، بهم دیگر مى رسند، وسپس سفیانى با شعیب بن صالح در باب اصطخر با هم روبرو مى گردند، وجنگ بسیار بزرگى در بین آن دو نفر واقع مى شود و(صاحب) پرچمهاى سیاه پیروز مى گردد ولشکریان سفیانى رو به هزیمت گزارده فرار مى کنند واز معرکه مى گریزند. در آن هنگام مردم آرزوى مهدى علیه السلام مى نمایند وبه جستجوى او مى پردازند.

این حدیث گرچه بسیار مختصر نقل گردیده است اما در عین حال پرده از روى بسیارى از مبهمات احادیث دیگر، برمى دارد وبه خوبى نشان مى دهد که صاحب اصلى دعوت ونهضت (شعیب بن صالح) نیست، وبلکه مشخص مى سازد که رهبر اصلى ایرانیان در هنگام ظهور سیدى از دودمان رسول اکرم صلى الله علیه وآله است که شعیب بن صالح در هنگامه ى جنگ سمت فرماندهى سپاه، وسرکردگى لشکریان آن سید را عهددار است.

 



آنچه از مجموع روایاتى که درباره ى (شعیب بن صالح) رسیده است استفاده مى شود این است که: به حسب ظاهر، شعیب بن صالح هر کس که باشد، نام رمزى فرمانده سپاه وسردار لشکر، وپرچمدار سید حسنى، ویا سرکرده ى لشکریان توانمند (هاشمى خراسانى) در جنگ ولشکرکشى به عراق، وعامل بسیار مؤثرى در بیرون راندن دشمن متجاوز از سرزمین ایران اسلامى وشکست لشکریان سفیانى است.

واو چنانکه از بعضى از اخبار وارده درباره ى وى استفاده مى شود، مردى شجاع ودلیر ومتهور وجنگجو وبا ایمان، وسیاستمدارى کاردیده، واز شیعیان مخلص وفداکار، وعلاوه بر همه ى اینها (سید) و(هاشمى) است.

وبسیار جالب وشگفت انگیز است که اگر بخواهیم، سید حسنى وخراسانى را (که قبلا درباره ى این دو شخصیت بزرگ بطور مفصل صحبت کرده ایم) دو فرد ممتاز، ودو شخصیت جداگانه بحساب بیاوریم، نام (شعیب بن صالح) در اخبارى که درباره ى این دو تن وارد شده است در کنار نام هر دو نفر، یعنى: هم در کنار نام (سید حسنى) وهم در کنار نام (خراسانى) به چشم مى خورد.

 

به هر حال: آنچه از مجموع اخبار وروایات وارده درباره ى وى فهمیده مى شود این است که: شعیب بن صالح شخصیت ممتاز وبرجسته اى است که سمت فرماندهى سپاه وفرمانروائى لشکریان سید حسنى ویا هاشمى خراسانى را بعهده دارد. اما چرا نام اصلى وحقیقى او در اخبار اهل بیت علیهم السلام نیامده است این خود سرى دارد که حقیقت آن بر ما پوشیده است.

وشاید بتوان گفت: همانطورى که ائمه معصومین علیهم السلام بنا به مصالحى که خود آنرا تشخیص مى داده اند حتى در بسیارى از موارد نام اصلى رهبر نهضت را هم از دیگران مستور داشته وفقط به بیان صفتى از اوصاف او در معرفى وى اکتفا نموده اند تا از خطرات سوء مصون ومحفوظ بماند، از افشاء نام چنین انسان مبارزى نیز خوددارى فرموده اند تا اینکه از گزند حوادث مصون مانده ومورد سوء قصد قرار نگیرد. والبته این چیزى است که ما با فکر ناقص واندیشه ى نارساى خویش آنرا درک مى کنیم، وخداوند به حقیقت حال آگاه ودانا است.



در پایان باید گفت آنچه از مجموع روایات مربوط به شعیب بن صالح استفاده مى شود این است که: (شعیب) شخصیتى است انقلابى، خون گرم، مرد جنگ ونبرد، واز طرفداران سرسخت نهضت وعلاقه مندان پر وپا قرص سید حسنى که در هنگام جنگ وآشوب امیر لشکر وفرمانده سپاه حسنى است ودر پیشبرد اهداف عالیه ى نهضت اسلامى وپیروزى در جنگ وبیرون راندن متجاوزان از کشور، سهم بسزائى دارد، وپس از پیروزى در جنگ وورود ایرانیان بکوفه زمانى که به حضور حضرت مهدى علیه السلام مشرف مى شود حضرت هم او را امیر لشکر وپرچمدار خود معرفى مى فرماید.

یک مؤید:

مؤید گفتار فوق روایتى است که از امام باقر علیه السلام درباره ى خروج پرچمهاى سیاه از خراسان نقل شده که آن حضرت فرموده است:

(تنزل الرایات السود التى تخرج من خراسان الکوفة، فاذا ظهر المهدى علیه السلام بمکة، بعثت الیه بالبیعة).

پرچمهاى سیاهى که از خراسان خارج مى شوند بکوفه وارد خواهند شد وچون حضرت مهدى علیه السلام در مکه ظاهر شد، آنها بیعت خود را از کوفه براى آن حضرت خواهند فرستاد.

بنابراین بر اساس این روایت ممکن است (سید حسنى) ویا (هاشمى خراسانى) بیعت خود را بتوسط همان شعیب بن صالح با عده اى از کوفه براى آن حضرت بفرستند وچون او بحضور حضرت شرفیاب شود حضرت هم او را پرچمدار، وامیر لشکر خود قرار دهد.

یک سؤال:

در اینجا ممکن است خواننده ى عزیز بپرسد، اگر مطلب اینگونه است پس چرا از رهبر اصلى کمتر سخن به میان آمده ودر بیشتر روایات از (شعیب بن صالح) گفتگو شده است؟!!

جواب این سؤال این است که: آنچه موجب شده تا بیشتر نام شعیب بن صالح در روایات برده شود، همان فداکاریها واز خود گذشتگیها وشجاعتهاى کم نظیر او در طول دوران جنگ ومقاومتهاى سرسختانه وى در برابر سفیانى وشکست مفتضحانه ى آن مردمان از خدا بى خبر بدست تواناى این دلیر مرد فرزانه است که سبب شهرت ومعروفیت وى در روایات گردیده است وگرنه دلیل دیگرى ندارد، والبته خداوند به حقیقت حال داناتر است.


در پایان مقاله نیز چند حدیث دیگر برای معرفی این فرمانده قرار میدهم که دوستان اگر در نظرات این مقاله شرکت داشته باشند مواردی کلیدی را در احدایث پایانی ذکر خواهم کرد:


امام صادق (ع): او ( شعیب بن صالح) جوانی است نو رس، زرد و گندمگون، کوسه و خفیف اللهجه کسی در برابرش نمی ایستد  جزاینکه میکشد( زمان جنگ). اگر با کوه ها درگیر شود از بن برکند تا وارد سرزمین قدس شود. او پرچمدار حضرت مهدی خواهد بود.

منابع:

روزگار رهائی ص 1058

نوائب الدهور و علائم الظهور ج 3 ص 397

ملاحم و الفتن ص 43

الحاوی و الفتاوی ج 2 ص 142

المهدی ص 190


امام حسن (ع) : مردی گندمکون، چهارشانه و کوسه ، متوسط القامة بنام شعیب بن صالح با چهارهزار نفر از ری (تهران) خروج میکند که در پیشقدم ظهور حضرت مهدی است. کسی در برابرش ایستادگی نمیکند جز اینکه کشته میشود.

منابع:

علائم آخرالزمان گلپایگانی ص 107

روزگار رهائی ص 1055

الحاوی و الفتاوی ج 2 ص 139

الملاحم و الفتن ص 42 و 54

نوائب الدهور و علائم الظهور ج 3 ص 396


رسول اکرم (ص): کسیکه پرچم را به قائم می سپارد... صورتش چون دینار، شمشیرش چون شعله ی آتش با خواری داخل سپاه میشود و با عزّت از آن بیرون می آید.

منبع : غیبت نعمانی ص 357


رسول اکرم(ص): او ( شعیب) چهره اش طلائی، دندانهایش مرتب و ازهم جدا، شمشیرش آتش بار به ذلّت داخل کوه میشود و به عزّت از آن خارج می شود.

منبع: بحار الانوار ج 51 ص 166 الی  164






بازدید امروز: 6 ، بازدید دیروز: 8 ، کل بازدیدها: 60718
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ